خراب آباد گیتی جای ما نیست/هما را در دل ویرانه جا نیست
دل بیمار ما را مشکن ای دوست/دلی مانند ما درد آشنا نیست
مرا با لعل خاموشش سخنهاست/خیالش یک شبی از دل جدا نیست
نه صورت را که ما سیرت پرستیم/دل ما بر هوسها مبتلا نیست
دل شیدایی ما را میازار/ستم ها بیش از این بر ما روا نیست
طبیبا در علاج ما چه کوشی/بلای سینه ی ما را دوا نیست
شبی طوفانی و دل مانده در راه/چراغی راه ما را ره گشا نیست
تخیل بحر پیما و قدم لنگ/تفاوت بین این دو تا کجا نیست
پس از عمری به هستی دل نبستیم/بزندان قفس جای هما نیست
بهار زندگی)رنجا(خزان گشت/زمستان آمد و برگ و نوا نیست
نظرات شما عزیزان: